تاریخچه ویولن در اروپا به قرن ۹ میلادی بازمیگردد. بسیاری معتقدند که ویولن نمونه تکمیل شده ساز رباب است. رباب سازی است که بعدها وقتی به اروپا آورده شد و تغییراتی در آن بهوجود آمد به نام ربک در اروپا شهرت گرفت. برخی بر این باورند که ساز ویولن از کشورهای عربی آمدهاست.[۱] فرمهای اولیه دارای سوراخی بودند که بر روی ساز قرار داشت اما بعدها این سوراخ از بدنه سازها حذف شدند و این ساز با سه سیم سرآغاز ساز ویولن تکامل یافته در سالهای آینده شد. در اروپا از قرن ۱۶ میلادی به بعد ساز ویولن به صورت تکامل یافته دیده میشود.[۲]
از اولین سازندگان ویولن میتوان به گاسپارو برتولتی ایتالیایی نام برد، که در برخی موارد وی را مخترع این ساز میدانند. از شاگردان مشهور گاسپارو برتولتی آندره آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان یعنی آنتونیو استرادیواریایتالیایی را پرورش داد. تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواری برابری نماید.
او از سال ۱۳۲۹ به عنوان تکنواز با برنامه موسیقی ارتش همکاری کرد و سال بعد بود که رسماً وارد ارکستر ابراهیم منصوری شد. حبیبالله بدیعی در سال ۱۳۳۱ در فیلم «ولگرد» صدای قوامی و شمس را با ویلن همراهی کرد. در سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۴ ارکستر کوچکی تشکیل داد که خوانندهٔ آن شمس بود.[۱]همکاری هنری وی با شمس بالاخره منجر به ازدواج این دو شد. ازدواجی که حواشی بسیار داشت و سرانجام به طلاق انجامید.[۲]
این ارکستر تا پایان سال ۱۳۳۶ هر شب جمعه برنامهٔ رادیویی داشت. یک سال بعد وی وارد برنامه گلها شد و با خوانندگانی چون مرضیه، الهه، پوران، دلکش و رؤیا و شمس همکاری کرد. وی حدود ۲۰۰ آهنگ ساختهاست که یکی از معروفترین آنها کعبه دلها با صدای الهه است.
حبیبالله بدیعی در ۴ فروردین ۱۳۱۲ در روستای ازانده از توابع شهرستان سوادکوه متولد شد. دو ساله بود که پدرش سواد کوه را ترک و در شهر ساری اقامت گزید و به کار فلاحت و تجارت پرداخت. در سن ۸ سالگی به همراه خانوادهٔ خود به تهران آمد و مقیم این شهر شد.
در ساری برادر بزرگ حبیب برای خود ویولنی تهیه کرده و نزد یک نوازنده ارمنی به فراگرفتن ویولن مشغول میشود ولی بعد از دو سال از ادامهٔ کار خسته شده و نواختن ویولن را ترک میکند. در این زمان حبیب گهگاهی بدون اجازه و دور از چشم برادر مشتاقانه دستی به آرشهٔ ویلن برده و نغمات دلنشینی به گوش میرساند. این عمل از دید برادر مخفی نماند و وقتی علاقهٔ شدید او را نسبت به موسیقی میبیند ویولن را به او هدیه میکند.
پدر و مادرش که به تعلیم و تربیت وی مانند سایر فرزندان خود علاقهمند بودند، بر تحصیلات او نظارت دقیق داشتند و او تا اخذ لیسانس از دانشکده علوم، تمام مراحل تحصیلی را با موفقیت به پایان رسانید.
سال ۱۳۲۶ بود که حبیب نوجوان پس از مدتی تمرین نزد خود به کلاس لطفالله مفخم پایان میرود. لطفالله مفخم پایان یکی از شاگردان ابوالحسن صبا بود چنانکه اغلب ردیفهای صبا به خط و اهتمام این هنرمند نوشته و چاپ شدهاست. وی مدت سه سال حبیبالله بدیعی را در فراگیری ردیفهای صبا تعلیم میدهد. بدیعی رفته رفته چنان پیشرفتی در کار موسیقی حاصل میکند که در سال ۱۳۲۹ یعنی پس از چهار سال نوازندگی به عنوان سولیست در برنامهٔ رادیو ارتش به نواختن ویلن مشغول میشود. پس از دو سال در سال ۱۳۳۱ به کلاس ابوالحسن صبا میرود و مدت دو سال دورهٔ تکمیلی آوازها را نزد او به پایان میرساند. در همین زمان که نزد صبا به فراگیری مشغول بود مدت دو سال نیز نزد یکی از مدرسان موسیقی کلاسیک، با نام جینگوزیان که از ارامنه قفقاز بود دوره میبیند.
وی در سال ۱۳۴۳ عضو شورای موسیقی رادیو، در سال ۱۳۴۵ معاون ادارهٔ رادیو تهران و سپس معاون ادارهٔ موسیقی شد. او سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۵۱ رئیس ادارهٔ موسیقی رادیو و از سال ۱۳۵۱ تا سال ۱۳۵۸ به عضویت شورای واحد موسیقی که اعضاء آن متشکل از: مرتضی حنانه، علی تجویدی و حسینعلی ملاح بود، منصوب شد و ضمن رهبری ارکسترهای شمارهٔ ۲ و ۴ و ۶ به مدت ۶ سال رهبری ارکستر باربد را به عهده داشت.[۳][۴][۵][۶][۷]
کتاب «کماندار زریندست» نوشتهٔ مهران حبیبینژاد، دربارهٔ زندگی حبیبالله بدیعی و نگاهی گذرا به زندگی و آثار او است.[۸]
حبیبالله بدیعی علاوه بر تکنوازی، آهنگهای بسیاری ساخت که اکثر آنها با اقبال روبرو شدند. او حدود یکصد و پنجاه قطعه ساخت از جمله: کعبه دلها، فریاد از این دل، افسانه عشق، دل بی گناه، الهی بمونی، افسانه زندگی، جاودانه، رفته بودم، افسانه کمتر، شعله سرکش، در آتشم، مهربان شو، سنگ صبور و زندگی من.
https://aminveb.com/wp-content/uploads/2024/11/156981793-1.jpg403700امین آذریونhttps://aminveb.com/wp-content/uploads/2024/11/building-industry-300x200.jpgامین آذریون2024-11-24 23:00:372024-11-30 21:59:57حبیب الله بدیعی
حسین خواجه امیری (زادهٔ ۱۱ دی ۱۳۱۱) که به صورت حرفهای با نام ایرج شناخته میشود، خواننده موسیقی سنتی ایرانی است.
به ایرج لقب «پهلوان آواز» را دادهاند و در میان طرفدارانش با این لقب شناخته میشود. محمدرضا شجریان دربارهٔ وی گفته بود: «صدای ایرج در تاریخ آوازخوانی ما یک متر و معیار است و هر کس بخواهد در بالاترین حد حنجره صدایی را مثال بزند، میگوید صدا شبیه صدای ایرج است».[۱] ایرج در دوران قبل از انقلاب علاوه بر موسیقی سنتی و برنامه گلها، در فیلمفارسیها نیز ترانههایی خواند. او پدر احسان خواجهامیری، خواننده و آهنگساز و الیکا خواجهامیری، نوازنده است.
زندگی متن های های لایت شده
حسین خواجه امیری در ۱۱ دیماه ۱۳۱۱ در روستای خالدآباد نطنز از توابع استان اصفهان در خانوادهای هنرمند بهدنیا آمد. پدربزرگش ملا میرزا از خوانندگان بنام زمان ناصرالدین شاه بود و پدرش نعمتاللّه که از صدایی خوش و رسا برخوردار بود و ردیف میدانست، مدتها او را تحت تعلیم خویش قرار داد. حسین در همان زمان در مراسم تعزیهخوانی شرکت میکرد و نزد تعزیهخوانانی که ردیف و دستگاه میدانستند، آواز آموخت.
وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی به تهران رفت و در یک مهمانی با حمید وفادار، برادر مجید وفادار آهنگساز بزرگ آشنا شد. وفادار که در آن مهمانی آواز اثرگذار ایرج را شنیده بود او را به ابوالحسن صبا معرفی کرد. ایرج در سال ۱۳۲۶ به مکتب ابوالحسن صبا راه یافت و دو سال پیاپی در حضور او دانستههای خویش را تکمیل کرد و به وسیلهٔ وی به ابراهیم منصوری که مسئولیت سرپرستی رادیو ایران را برعهده داشت معرفی شد و چون مورد تأیید صبا بود از او آزمونی گرفته نشد. از این تاریخ به بعد همکاری ایرج با ارکستر ابراهیم منصوری شروع شد و برنامههای متعددی را اجرا کرد. وی پس از مدتی در سال ۱۳۲۹ در دانشکده افسری ارتش پذیرفته شد و در آنجا نیز شبهای جمعه از ساعت ۷:۳۰ تا ۸ در برنامهٔ ارتش شرکت و با ارکستر محمدعلی بهارلو برنامه اجرا میکرد. در سال ۱۳۳۰ اکبر گلپایگانی و جمشید مشایخی که هر دو از نامآوران و بزرگان هنر ایران در زمینه موسیقی و سینما هستند نیز در دانشکدهٔ افسری پذیرفته شدند و از همان زمان، دوستی ایرج و گلپا شکل گرفت و این دوستی ادامه یافت. ایرج که نام اصلی او حسین است در آن زمان به خاطر محدودیتهای ارتش نمیتوانست از اسم اصلی خود در اجرای برنامههای هنری موسیقی استفاده کند به همین دلیل نام مستعار ایرج، که نام برادرش بود را برای خود برگزید و در این سالها یعنی از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۶ با ارکسترهای مختلف از جمله ارکسترهای ابراهیم منصوری، عبدالله جهانپناه، محمدعلی بهارلو، نصرالله زرینپنجه، مهدی خالدی، جواد لشکری، بزرگ لشکری و… برنامه اجرا کرد. موفقیتهای ایرج ادامه داشت تا اینکه بالأخره در سال ۱۳۳۶ به دعوت داوود پیرنیا بنیانگذار برنامهٔ گلها به این برنامهٔ مشهور راه یافت و در نخستین همکاری خود با این برنامه برگ سبز ۴۳ را در مایهٔ شور-ابوعطا و با همکاری علی تجویدی و فرهنگ شریف و امیر ناصر افتتاح خواند. از همان زمان همکاری وی با برنامه گلها ادامه یافت.
ایرج علاوه بر اجرای برنامههای مختلف رادیویی به اجرای ترانه و آواز برای فیلمهای فارسی همت گماشت و بازیگران زیادی از جمله محمدعلی فردین، منوچهر وثوق، رضا بیکایمانوردی و… ترانههای وی را لبخوانی میکردند. نخستین فیلمی که ایرج در آن ترانه خواند، فیلم روزنهٔ امید به کارگردانی سردار ساگر و با ترانههای ساختهٔ جواد لشکری است.
ایرج در سال ۱۳۹۲ دو آهنگ جدید را با آهنگسازی عباس تجویدی، خواند که هنوز منتشر نشده است.
آلبومها
ایرج در دوران فعالیت هنری خود بیش از ۲۰۰۰ آواز و تصنیف و ترانه در برنامههای مختلف خوانده است.
نتیجهٔ همکاری او با سالار عقیلی، موزیک ویدیو آوا ایران[۲] است. یکی از جدیدترین همکاریهای او با امیراحسان فدایی در ترانهٔ «صلح و صفا» با ترانهسرایی و آهنگسازی محمدسعید لشکری به حساب میآید.
ایرج با نوازندگان مختلفی همکاری داشته که اسامی برخی از آنها را در زیر مشاهده میشود:
ایرج در تمام دستگاههای ایرانی هم آواز دارد و هم تصنیف. در تعدادی از آوازها بهخصوص در سری برنامههای گلهای رنگارنگ چند نمونه مرکب خوانی را ارائه داده است. تحریرهای ایرج روی کلمات درست ادا شده و کاملاً ایرانی است. ایرج صدایش مختص موسیقی ملی ایران است. در مقابل اکبر گلپایگانی آثار شاخصش بیشتر در سه گاه و گاهی شور است. یکی از بزرگترین انتقاداتی که به ایرج وارد شده توسط نورعلی خان برومند بوده است که نسبت به عدم رعایت اصول و ادوات تحریر ایرانی توسط ایرج به شدت وی را مورد حمله قرار داده است.
کتاب ایرج نابغه آواز ایران
رونمایی و جشن امضای کتاب ایرج نابغه آواز ایران در جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، با حضور ایرج خواجهامیری در سرای اهل قلم سالن فرهیختگان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد. امیر اسماعیل آذر به عنوان مجری و امیر اعلا عدیلی ناشر و یکی از نویسندگان کتاب در این نشست تخصصی به عنوان سخنران حضور داشتند. عدیلی در این جلسه از ملا میرزا و نعمتالله خواجهامیری پدربزرگ و پدر ایرج به عنوان ردیفدانان مکتب اصفهان یاد کرد و گفت این افراد دانش موسیقایی خود را به ایرج انتقال دادهاند.[۳][۴] در پایان این مراسم، از ایرج خواجهامیری درخواست شد برای حاضران در نشست قطعهای را اجرا کند و ایرج آوازی را که به گفتهٔ خود از پدرش آموخته بود، خواند و از کتابش رونمایی کرد.[۵]
این کتاب سه فصل دارد. در فصل نخست، زندگی و کار، همکاری ایرج با موسیقیدانان، توانمندیها، خاطرههای او و همچنین مقالههایی از فعالان موسیقی ایران دربارهٔ ایرج بررسی شده است. فصل دوم این کتاب شامل گفتگوهایی با ایرج، دوستان و نزدیکان ایشان است و در فصل سوم تحلیل آوازها و اجراهای برنامههای رادیویی ایرج و فهرستنگاری از تصنیفها، آوازها و همکاران او آمده است. در این کتاب در باب مکتب موسیقی اصفهان، خلاقیت در آثار آوازی و رازهای افسانگی ایرج مقالاتی ارائه شده است.[۶] در کنار هر یک تصنیفها و آوازهای ایرج در این کتاب، یک کد QR قرار دارد که خواننده کتاب با اسکن آن با گوشی همراه میتواند همزمان با دسترسی به لینکهای آثار در اینترنت آنها را همزمان با خواندن تحلیلشان بشنود. نویسندگان اثر که هر دو از علاقهمندان به صدای ایرج بودهاند معتقدند: «ایرج آوازخوانی است که چنان کارنامه درخشانی از خود بهجا گذاشته که تا سالیان دراز قابل تکرار نخواهد بود. صاحب صدایی که هرگز در تاریخ موسیقی ایران مانندی نخواهد یافت.»[۷][۸] بخش تحلیلهای آوازی این کتاب بهطورکلی جنبهٔ آموزشی دارد و خواننده میتواند با خواندن آنها ضمن گوش کردن به آوازها از طریق اسکن QR کدها با گوشی همراه به مضمون اصلی این آثار هنری پی ببرد. این قسمت بخش مهمی از کتاب را از نظر نوآوری تشکیل میدهد و مخاطبان میتوانند سطح دانش خود را از نقطه نظر شناخت ردیفهای مهم آواز سنتی ایرانی ارتقاء ببخشند.[۹] یکی از نویسندگان کتاب ایرج نابغه آواز ایران با بیان اینکه این کتاب زیر نظر ایرج نگاشته شده، اضافه کرد: «جزء به جزء مراحل نگاشتن کتاب با تأیید استاد ایرج بوده و حتی او یک دستخط نیز برای کتاب برایمان ارسال کرد که در صفحه نخست کتاب به چاپ رسیده است.